چرا بدی چرا داری اخلاق سگی
چرا با آدما اطرافت گرم تر از منی
چرا سکوتت با منه اما دلت با بقیه
چرا پررنگ نیستمو تو اینجا خیلی جات خالیه
چرا شبا باید به یاد تو فکر کنم همش
چرا حتی وقتی نیستی بازم دلخورم ازت
چرا آسمون مادوتا رنگی نشد اصن
چرا درگیری بودو ننگ جای عشقو بغل
چرا حرفامو نگم مگه نبودی هم دلم
پس به تو نگم دردامو بیام به کی بگم
چرا نمیشه زد باتو کلامی به زیبایی
چرا حتی وقتی نیستی تصور میشه اینجایی
چرا نامهربونی چرا تو دلت سنگه
جلو منی که عاشقمو دل منکه
واسه تو مضطربه ، یه بی رنگه
وقتی نیستی خونه و باشی چه بی صبره
چرای جای کش دادن با من حرف نمیزنی
چرا به سردی الان تو رو به روی منی
اگه دعای من یه روزی واقعا بشه معنی
اگه خدا بخواد میبینیم که دوباره باهمیم
اما اشتباه نکن هم من خواستمو هم خدا
این رفتار بدت بود که کرد مارو از هم جدا
آره تو نخواستی رضا باشه باتو دیگه رضا
نمیتونه بمونه پاتو یه جا دیگه بزار
حالا که ناخوشی بامو همش طلبکاری
من میرم تنها باشم یعنی تنها باشیم
شایدم تنها نبودی که منو عذاب دادی
شایدم بهونه هات بودن واسه خرابکاری
حالا هرچی که بود تبریک میگم بردی راحت
منم به یادت آروم تموم میشم بی لیاقت
به اجبار رفتمو کندم دل ، نه بی سایت
میتونم دووم بیارم نه میشه آورد طاقت
با خدا هم دیگه رو حساب تو ندارم کاری
میدونی منو خواستی واسه یه لذت خالی
که یه حالی نفسم به نفست بده
که یه حالی بگیریو بعدش بد باشی
نمیخوام توجیهی نمیخوام قانع شم
میخوام به یادت زندگی کنم تا یه شب
بگیره نفس نباشه راهشم
که دیگه برگردمو تو هم برو خواهشا
ببین آخه من نمیتونم راه بدم
کسیو به غیرتو تو روهمو غالبم
آره عاقلم که بغلم فقط واسه تو بود
آره کاملا مشخصه راه من
میدونی پر کلماتم پره حرفم
توهم که بد اخلاقو نامهربون پس من
میرم به اجبار تاکید میکنم اصلا
که عاشقت بودمو من به اجبار رفتم
آره بدیاتو ول بودنت سخته برام
به خاطر رضایتت میشه پر خدشه الان
اینکه مــــــن ، سعی کردم بشم تمام
همون چیزی که تو میخوای ای بی مرام
نداری حس ، نداری معرفت
ادامه رابطه مطلوب نی با مضفت
باید باشه اگه باشی طو تو راهه کج
لامصب دارم میمیرمو توهم شادی نه؟
باشه پایان داستان میرسیم رو بهم
من دقیق جلوتمو تو دقیق رو به من
دیگه قصد ندارم به آدما رو بدم
چه سبک میشم وقتی حرفامو
تو اینجا به اینو اون بگم
الان ساکت ! ، بدجوری پکرم
ممکنه بحرفی به سرو روت بپرم
من فهمیدم تو دل نداری یه ذرم
پس حالا که نیستی میگم چه بهترم
اما اینا همش حرفه همش تلقینه
واسه دور نگه داشتنت تنها راه اینه
بزنم حرفای چرتو دور از دلو قلبم
حتی به غریبه فکر کردن شده واسم دردم
میگیرم سردرد با هر تصورو خیال
توهم سردتر با من تازه در عین حال
میدونم نیستی یادمو من غمگینو زیر پام
یه پرتگاهه بی طو تو هم رفتی تو عشقو حال
آره عجیبه من خودم پس زدمت
الان سواله بگم این چه حرفمه
که دارم با بغض با یه عالمه مسئله
به عشق تو مینوسیمو توهم مسخره
میکنی کارامو دلم شده غمکده
باشه دیگه نمیشه بات
رضا رو مبیل لم نده
لم نده نرو تو فکر نشو یه بد مصبه
روانی که دوست داره اما نمیشه اصلانش
چقدره نازو ، عفه داری تو
فقط خاطره اون روز موند یادگاری خب
باشی بامی تو نباشی باشه خالی چون
فقط طو تو قلبمی نفسی یاری رک
میدونی نه پشیمونم نه حالم گرفته
اینم دردامه که میگم فقط واسه یه رابطه
کردن نازو خودخواهی و بدی لازم نی
ناراحتم که نشد باشیم باهم تو دایره...
|